شبکه یک - 12 فروردین 1401

گام دوم انقلاب و نبرد "تبیین" و "تحریف" (جنگ رسانه ای با "بانک دروغ")

مرقد امام خمینی رح _بمناسبت سالگشت رفراندوم "جمهوری اسلامی" _ نشست ( از "انقلاب اسلامی" تا "جمهوری اسلامی" ) _ ۱۴۰۰

بسم‌الله الرحمن الرحیم

می‌خواهم در محضر امام(ره) و در کنار مزار او از او دفاع کنم. متأسفانه نهادهای رسمی ظاهراً برایشان خیلی اهمیت ندارد و به قدر کافی پاسخی به این مسائل ندادند خب نسل ما در جریان امور بود طبیعی است که آن‌ها پاسخ این امور را می‌دانند اما فرزندان آن‌ها بچه‌های ما و نسل جدید برای قضاوت کردن دچار مشکل می‌شوند شروع انقلاب با تعبیر اهانت‌آمیز سید عاشق هندی از طرف شخص شاه و عوامل او بعد از این که مرحوم حاج آقا مصطفی به طرز مشکوکی از دنیا رفت و امام(ره) حاضر نشد که سریع تأیید کنند که شهادت بوده و ترور بودن با این که تا الآن هم دلیلی بر نفی این توطئه نداریم حتی در تشییع فرزندشان امام بیشتر از 10- 20 قدم نرفت و تا آخر موقع دفن او هم نرفت بعد هم گفت مرگ مصطفی از الطاف خفیه الهی بود نگاه توحیدی امام یک نگاه تشریفاتی، منبری و روشنفکری نبود عمق وجود او با این عقاید گره خورده بود کسی که خلوت و جلوت او یکی بود و هرچه عمومی و علنی و به مردم می‌گفت دقیقاً همان چیزی بود که در حریم خصوصی عقاید و زندگی شخصی‌اش قبول داشت و به آن مستلزم بود ما به این دلیل به او ایمان آوردیم که ظاهر و باطن امام متفاوت نبود خلوت و جلوت ایشان یکی بود. نه تنها تملق قدرت‌ها را نمی‌گفت بلکه تملق ملت‌ها را هم نمی‌گفت. بنده شخصاً امام را از نزدیک ندیدم ولی بیش از همه کسانی که او را از نزدیک دیدند ایمان دارم من؛ یعنی منِ نوعی، یعنی بخشی عظیمی از نسل که با سخنان امام بیدار شد و رو به دنیا و پشت به آخرت بود رو به آخرت کرد و به دنیا پشت کرد مسیر دنیا را تغییر داد، محالات را ممکن است و محکمات مادی را متشابه کرد متشابهات معنوی را محکم کرد و به قدری با مردم و با خدا صادق بود که در نجف در گرمای 50- 60 درجه وقتی فرزندشان برای ایشان پنکه‌ای آورد امام با عصبانیت گفت که می‌خواهی من را جهنمی کنی؟ آیا همه مردم در این‌جا و همه طلّاب در خانه‌هایشان پنکه دارند؟ و وقتی در پاریس بود در زمستان نوفل لوشاتو وقتی دید بخاری روشن کردند دستور داد بخاری را خاموش کنید مردم در ایران نفت ندارند من حق ندارم رهبری کنم مردم را در حالی که شرایط زندگی من با آن‌ها متفاوت باشد. وقتی تهران موشک‌باران می‌شد حاضر نشد به پناهگاه برود گفت اگر همه رفتند تازه آن موقع اگر خواستم می‌روم. و در جواب مسئولین امنیتی کشور که گفتند خطر موشک‌باران جماران قطعی است روی یک کاغذ روزنامه آن شعر من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم را جواب دادم که یک تفی به صورت همه تهدیدها و گرایشات دنیوی بود. ما خمینی را برای این قبول داشتیم که صادق بود، زاهد بود، مجاهد بود، عالم بود، عاقل بود، شجاع بود، و به چیزی جز خدا و مصالح مردم فکر نمی‌کرد او را به این که اسلام سیاسی و بنیادگرایی و افراطی‌گرایی اسلامی را در قرن 20 دوباره به جهان بازگرداند و حاکم کرد و گفتمان حاکم شد از یک طرف شاه ایشان را به نام سید عاشق هندی، یعنی کسی که دیدگاه‌های صوفیانه و افراطی دارد و اصلاً ایرانی نیست چون می‌دانید جد امام که اصالتاً خراسانی و نیشابوری بود به نجف می‌رود و آن‌جا مأموریت از طرف مراجع داشته که به اراک می‌رود آن‌جا ازدواج می‌کند در منطقه خمین و اراک و بعد هم باز برای مأموریتی از طرف مراجع به کشمیر هند می‌رود و فرزندش را آن‌جا به دنیا می‌آورند از این جهت گفتند که امام هندی و کشمیری است که اتفاقاً مردم کشمیر از این جهت خیلی به ایشان افتخار می‌کنند. بعضی از اتهاماتی که به امام می‌زنند متأسفانه من نمی‌بینم برای نسل جدید پاسخی گفته بشود این همه نهادهای رسمی دولتی و غیر دولتی و تشکیلات هستند که اساساً وظیفه‌شان همین جهاد تبیین و تبیین این مسائل است ولی متأسفانه کارهای تشکیلاتی و کلیشه‌ای می‌کنند. حتی این زیارت قبر امام که یک عده می‌آیند دسته گل می‌آورند همین کارهایی که با مقامات دنیا می‌کنند با امام هم می‌کنند من اصلاً این کار‌ها را قبول ندارم زندگی امام تخلف و مخالفت با این تشریفات و این کارها بود و اساساً معتقد به هیچ نوع تشریفاتی نبود اگر به خودش بود یک قبر ساده‌ای و هر کسی می‌آید یک فاتحه‌ای بخواند و امام پناهگاه مردم و پناهگاه فقرا بشود پناهگاه مظلومین همان خطی که خودش تعقیب می‌کرد.

یکی از اتهامات و دروغ‌هایی که به امام بستند و جنایتکارانی که امام را به خشونت متهم کردند. ادعای دروغ که ایشان اول انقلاب آمده و دستور داده و همه را از دم اعدام کردند و تیرباران کردند جنایتکاران خودشان امام را متهم کردند. دوستان توجه داشته باشند که وقتی انقلاب‌ها پیروز می‌شوند ده‌ها هزار، صدها هزار، میلیون‌ها میلیون مخالفین خودشان را از دم درو می‌کنند و به هیچ کس رحم نمی‌کنند حتی خودشان به خودشان رحم نمی‌کنند. این انقلاب فرانسه که مادر جمهوریت و لیبرال دموکراسی و حقوق بشر غرب دانسته می‌شود فقط ظرف کمتر از یک سال نزدیک 60 تا 80 هزار نفر را با گیوتین سرهایشان را قطع کردند. انقلاب کمونیستی روسیه میلیون‌ها فقط از خود روس‌ها را ظرف چند سال کشتند و اعدام کردند از زمان لنین شروع شد و در زمان استالین به اوج رسید. انقلاب چین و انقلاب‌های دیگر همه‌شان این‌طور بودند یعنی شروع کردند نیروهای ضد انقلاب و نیروهای رژیم قبل را قتل عام کردند. امام که آمد، اولاً در خود انقلاب هرگز امام دستور نداد و اجازه نداد که بروند ادارات و بانک‌ها را آتش بزنند حتی یک دستور در این جهت نبود حتی قبل از پیروزی انقلاب امام چندین بار اعلامیه داد که جایی را به آتش نکشند، حمله نکنند، خشونتی به خرج ندهند و فقط راهپیمایی آرام در خیابان باشد. اصلاً شعار مردم به نیروهای نظامی و حکومت این بود که ما به شما گل دادیم شما به ما گلوله. یعنی ما جواب گلوله را با گل می‌دادیم امام حتی گروه‌های چریکی را می‌فرمود با این روش انقلاب پیروز نمی‌شود البته امام جهاد مسلحانه را نفی نکرده و رد نکرد و حکومت را تهدید هم کرد اما معتقد بود که باید مردم را آگاه کرد که به صحنه بیایند و تنها به دست مردم مسائل حل می‌شود و این تنها انقلاب و مردمی‌ترین انقلاب بود که این اتفاق افتاد این که ایشان را متهم کنند که ایشان اسلام سیاسی یک بُعدی داشت یا بنیادگرایی بود از آن طرف بگویند سیدعاشق یعنی عرفان محض، خب این‌ها با هم تناقض دارد. ایشان اسلام خاصی را ابداع نکرد، ایشان ابعاد مختلف اسلام را احیا کرد. اسلام هم بُعد عرفانی و هم بُعد سیاسی داشت این‌ها را در تقابل با هم و در تغایر با هم تعریف می‌کردند. آمد این‌ها را یکپارچه تعریف کرد. اعدام‌های اول انقلاب در ایران کمترین تعداد در بین همه انقلاب‌های مردمی در جهان بوده است و کل این‌ها حدود صد یا صدوخورده‌ای بودند و همه‌شان هم با محاکمه و در دادگاه، همه‌شان جنایتکار و آدمکش بودند، بعضی از این‌ها را از زمان اول همان بازرگان و لیبرال‌ها حتی می‌گفتند هویدا و نصیری را هم اعدام نکنید بختیار هم که بازداشت شده بود این‌ها فراری‌اش دادند این‌ها می‌گفتند آمریکا ناراحت می‌شود و از این قبیل. این‌ها کسانی بودند که تا آخر می‌گفتند نگویید شاه باید برود شاه هم باشد سلطنت هم باشد منتهی یک مقدار دموکراسی هم باشد. این‌ها این‌طوری بودند تازه این‌ها بیشترین قشر این تیپ‌ها بودند و امام(ره) دولت بعد از انقلاب را به آن‌ها سپرد همچنان بت‌شان آمریکا بود با این که روزی 5 وعده در برابر خداوند سجده می‌کردند ولی روزی صد مرتبه قلب و مغز این‌ها در برابر قدرت‌های مادی سجده می‌کردند. به محض این که امام پیروز شد عفو عمومی داد و اعلام کرد هیچ کس را بدون محاکمه قانونی کسی حق ندارد مجازات کند جز آن‌هایی که آدم کشتند و اموال مردم را دزدیدند باید محاکمه بشوند افراد رده پایین حکومت حتی ساواکی‌ها و همه را امام عفو کرد این‌قدر پررو شدند که ساواکی‌ها بعد از انقلاب آمدند جلوی نخست‌وزیری تحصن کردند که چند ماه حقوق ما را ندادید بیایید بدهید یعنی این‌قدر پررو شدند بنابراین امام به شدت با عفو و تسامح برخورد کرد. همان که پیامبر(ص) مکه را فتح کرد یک عده گفتند الیوم، یوم الملهمه، امروز روز انتقام و قصابی است! اما پیامبر(ص) فرمودند الیوم یوم المرحمه؛ امروز روز عفو و بخشش است امام(ره) دقیقاً همین مسیر را رفت نه تخریب و آتش‌سوزی در جریان انقلاب خط امام بود بلکه مخالفت می‌کرد بله ما جوان‌ها بودیم ما این کارها را می‌کردیم ما حمله می‌کردیم و هرجا مربوط به حاکمیت بود می‌زدیم می‌شکستیم آتش می‌زدیم ولی این‌ها دستور امام نبود و حتی آن موقع جلوی ما را می‌گرفتند. من یادم هست در همین مشهد شهید هاشمی‌نژاد یا دیگران و بعد رهبری که از تبعید آمد مدام می‌گفتند که به جایی حمله نشود و امام گفتند آتش‌سوزی و حمله نشود ما آرام در خیابان‌ها می‌رفتیم. ما این بودیم.

بحث دیگر که تحت عنوان اشتباهات امام، خطاهای امام، بعضی از این خبیث‌ها می‌گویند دروغ‌های امام! من چند نمونه‌اش را عرض می‌کنم. قدرت‌پرستان گفتند که امام دنبال قدرت و دنیا بود به نام دین و یک ایدئولوژی دنیوی ایجاد کرد و او را متهم کردند که ایشان توتالیتر بود خودمرکزبین بود و خودش را منجی ایران بلکه جهان می‌دانست من فقط چندتا از عبارات امام(ره) را این‌جا خدمت شما عرض کنم که نشان می‌دهد این مرد خودش را هیچ کس و هیچ کاره می‌دانست در حالی که واسطه اصلی و بزرگ الهی بود و همه کاره بود. ببینید امام(ره) چه می‌گوید، تمام برداشت او نه ایدئولوژی به مفهوم بشری و مادی و قدرت‌طلبانه یا خودمحورانه، بلکه تماماً الهی، توحیدی و معنوی بود. بخشی از صحبت‌های امام(ره) این‌ها بود. می‌گوید همه بدانیم هرچه هست از طرف خداست تجربه من در این دوره طولانی مبارزه این بوده است که بسیاری از مسائل بود بدون این که ما بفهمیم انجام می‌شد ما نقشه‌ای برای این کار نکشیده بودیم یا نقشه دیگری کشیده بودیم اما خدا هدایت کرد و کار دیگری می‌کرد و آن کار درست بود. خدای تبارک و تعالی مقدّراتی دارد ما سرّ او را نمی‌فهمیم مگر بعدها. من هیچ بنا نداشتم به پاریس بروم مسائلی بود که اراده ما اصلاً در آن دخالت نداشت هرچه بود و تا حالا هرچه هست از اول هرچه بود تا آخر، با اراده خدا بود من هیچ شآن و نقشی برای خودم که عملی را خودم کرده باشم چیزی برای خودم قائل نیستم برای شماها هم چیزی قائل نیستم – این جالب‌تر است – حتی به مردم هم می‌گویند شما هم هیچ کاره‌اید من هم هیچ کاره بودم همه چیز اوست هرچه هست از اوست کارهایی می‌شود که ما در ذهن‌مان نمی‌آمد می‌دیدیم انجام می‌شود و می‌دیدیم نتیجه همین بود. می‌گوید همین آخر که به تهران آمدیم حکومت نظامی اعلام کردند من اصلاً نمی‌دانستم این‌ها برای چه حکومت نظامی اعلام کردند بعدها معلوم شد که آن شب می‌خواستند کودتا کنند و هزاران هزار نفر را بکشند و ماها را بکشند یا بگیرند که انقلاب به اصطلاح تمام شود! خدای متعال به ذهنم انداخت که ما حکومت نظامی را بشکنیم اعلام کردند از ظهر به بعد حکومت نظامی. من نوشتم حکومت نظامی را بشکنید خودم نمی‌دانستم چه کار مهمی بود بعدها ما فهمیدیم این توطئه کودتا بود و حکومت نظامی مقدمه‌ای بود که نظامی‌ها به خیابان بیایند و همه ما و شما را از بین ببرند. این را خدا کرد من نکردم اصلاً در ذهن من این احتمالات نبود. به من اطلاع دادند و اصرار کردند که شما از این خانه بیرون بیایید گفتم همین‌جا هستم هرچه می‌خواهد بشود آن شبی که می‌خواستند کودتا کنند که بعدها ما فهمیدیم خدا خواست که شکست بخورند من نمی‌دانستم که ماجرا چیست. من قاصرم از این که تحولاتی شده برای جوان‌های ما این تحول بزرگ و برای ملت توضیح بدهم که این تحول چگونه شد مگر من این مردم را متحول کردم؟ مگر شما کردید؟ این چه روح و روحیه‌ای است که مردم پیدا کردند؟ این همه جهش؟ آیا این مردم همان مردم هستند چقدر سال‌ها و سال‌ها زحمت می‌خواهد تا یک عده محدود و معدودی این‌طور به لحاظ معنوی تربیت بشوند چطوری شد که یک ملت به این سرعت این‌قدر منقلب شد این‌ها خدای تبارک و تعالی است این‌ها فداکاری می‌کنند خداوند هم به آن‌ها عنایت می‌کند. بعد می‌گوید من هرگز در عمرم نه مأیوس شدم نه ترسیدم چون هیچ وقت برای تحقق یک هدف دنیوی محض من هیچ اقدامی نکردم. برایم مهم نبوده که آن اقدام پیروز بشود یا نشود؟ اما دیدید ملتی بدون هیچ ابزار و ساز و سلاح، بزرگترین قدرت‌های شیطانی جهان را، آمریکا و انگلیس را، شاه را در این‌جا زمین زد این من نبودم که شما را پیروز کردم این خدای تبارک و تعالی و دست غیب بود خداوند به وسیله امام زمان(عج) چنین می‌کند. هرگز ترس و یأس در من نبود. آن چیزی که ملت را پیش برد یک قدرت غیبی و الهی بود پای هیچ کس شما حساب نکنید من تشکر می‌کنم از این که این مقاله‌ها را خواندید. یک وقت‌هایی در تجلیل امام یک چیزهایی گفتند. یک وقتی با این که آیت‌الله مشکینی اهل معنا بود و دنبال تملّق نبود بخاطر عشق به امام(ره) در حضور امام(ره) از امام(ره) یک تعابیر تجلیل‌آمیزی به کار برد امام به جای این که تأیید کند یا سکوت کند برگشت به آیت‌الله مشکینی گفت من از شما توقع نداشتم! یعنی این تملّق گفتن و تعریف گفتن از اشخاص خلاف شأن من و شماست چون ممکن است بعضی از این حرف‌های شما را من باور کنم که من چنین و چنان هستم آن وقت جهنمی می‌شوم. می‌گوید ما چیزی نیستیم من یک بنده بسیار ضعیف بیش نیستم رژیم پهلوی ما یک فوت می‌توانست ماها را بیرون کند و یا از بین ببرد خدا نگذاشت این وحدت کار دست غیب است. این وحدت‌ها عادی نیست خداوند است که این ملت را منقلب کرد چون او مقلب‌القلوب است همه کارها و زمام همه امور در دست اوست ما هیچیم بلکه هیچ اندر هیچیم اگر از خدا فاصله بگیریم شکست خواهیم خورد اگر به خدا نزدیک شویم پیروز می‌شویم می‌گوید در مبارزه معنوی شکست هم پیروزی است اما اگر هدف‌تان مادی باشد پیروزی‌تان هم شکست است. قوای شما در محضر خداست خدا را در نظر بگیرید چشم شما، زبان شما، امکانات شما، اختیارات شما در محضر خداست. ما عاجز از شکر خداوند هستیم برای شکر خدا تماماً باید فدای خلق بشویم و خلق را خدمت کنیم.

خب حالا ایشان می‌گوید رهبر همه ما و شما حضرت بقیه‌الله (عج) هستند و من خوشم نمی‌آید که کلمه «سلطان» را برای حضرت رسول(ص) به کار می‌برند بدم می‌آید وقتی به امام زمان(عج) اعلیحضرت می‌گویند. این‌ها کلمات مبتذلی است که به بزرگترین موجودات عالم اطلاق می‌شود این یک توهین به آن‌هاست به امام رضا(ع) سلطان می‌گویید این‌ها توهین است.

و راجع به تواضع امام(ره)، می‌گوید من دست همه مراجع را می‌بوسم من دست علما و طلاب را می‌بوسم. نجف، قم، تهران و همه جا، من دست برادری به سوی همه ملت‌ها دراز می‌کنم من آقا و رهبر کسی نیستم.

از امام(ره) می‌پرسند و می‌گویند راجع به دوران کودکی‌تان صحبت کنید. امام(ره) می‌گوید من کی هستم که راجع دوران کودکی‌ام بگویم چه اهمیتی دارد؟ زندگی شخصی من مثل بقیه مردم است و حادثه‌ای جزئی است مثل بقیه حوادث دیگری که در جهان می‌گذرد. می‌گویند حیطه نفوذ شما چقدر است؟ می‌گوید من رهبر نیستم من برادر مردم هستم. می‌گویند این محبوبیت شما بین جوانان برای چیست؟ می‌گوید برای این که جوانان می‌دانند من نوکر و خدمتگزارشان هستم. و دروغگوترین اشخاص و نهادها یک چنین اتهاماتی را به امام زدند. جمله‌ای را تقطیع کردند که مثلاً آب و برق را مجانی می‌کنیم اتوبوس را مجانی می‌کنیم و... مردم هم بخاطر این حرف‌ها آمدند انقلاب کردند و این‌ها هم مجانی نشد! اولاً اصل مسئله دروغ است این حرفی بود که مسئولین دولت مهندس بازرگان آمدند دولت موقت این حرف را زدند گفتند ما آب و برق و اتوبوس را برای محرومین و مستضعفین مجانی می‌کنیم و... خب اصل وعده هم خوب بود آن زمان رسانه‌ها شروع کردند این جمله را پخش کردند بعد امام(ره) صحبتی کرد و گفت سقف پرواز آرزوهایتان را پایین نیاورید این که آب و برق را مجانی می‌کنید خب این‌ها را هرچقدر می‌توانند بکنند ولی سقف پرواز این‌ها نیست شما اهمیت‌تان بخاطر مسائل بالاتر است مسئله معنویت و رشد معنوی و انسانی از این بالاتر است. حرف امام(ره) این بوده است. نکته دوم این که امام(ره) این را پیش از انقلاب نگفته که وعده‌ای داده باشد این‌ها را بعد از پیروزی گفته است. سوم این که در تمام راهپیمایی‌ها و تظاهرات سال 56 و 57 مردم حتی یک شعار اقتصادی ندادند البته انقلاب اسلامی وظیفه اقتصادی دارد و باید داشت و اقدام هم کرد اما هیچ وقت امام چنین وعده‌ای نداد. و شعارهای انقلاب مردم هیچ وقت شعار نان، آب، مسکن و اسفالت ندادند یک وقتی هم امام(ره) گفت که مردم بچه‌هایشان را برای آسفالت ندادند! این خلاف عقل است که بچه و جوانت را به خاطر خیابان آسفالت بدهی. اصلاً این شعارها را نه مردم داده بودند و خواسته بودند و نه امام وعده‌ای در این باب داده بود.

نکته بعدی این که اصلاً فرض کنید امام(ره) چنین وعده‌ای داده است خب واقعاً هم می‌خواست عمل کند بلافاصله جنگ‌های داخلی را شروع کردند جنگ تجزیه در کردستان، بعد خوزستان، آذربایجان و بلوچستان و بعد تروریزم داخلی، هزاران هزار نفر ترور و درگیری‌های داخلی در حکومت و بنی‌صدر، بعد جنگ، طولانی‌ترین قرن 20، وحشیانه‌ترین تحریم تاریخ، فرضاً امام(ره) می‌خواسته این کار را بکند خب نگذاشتند مثل این که پدر شما به شما وعده‌ای بدهد بعد دزد به خانه‌تان بزند و اموال‌تان را بزند این معنی‌اش این است که پدر شما دروغگو بوده است؟ و از این قبیل. یا این که در رسانه‌های دشمن گفتند که این‌ها گفتند عکس امام در ماه بوده است، اصلاً مطلقا امام و نیروهای انقلابی چنین حرفی را نزدند این از آن چیزهایی بود که خود ساواک می‌ساخت و در افکار عمومی پخش می‌کرد که بگوید این‌ها خرافاتی‌اند. حالا دروغی را که خودشان ساختند به این طرف نسبت می‌دهند.

اتهام دیگر این که، امام(ره) دیکتاتور بود و توتالیتر بود، نقدناپذیر بود، خب اگر امام(ره) توتالیتر و دیکتاتور بود باید همان اشخاص درجه یک حکومت را که خودش نصب کرده بود و اول انقلاب اجازه داده بود در آن‌ها باید اِعمال دیکتاتوری می‌کرد اولین رئیس جمهور بنی‌صدر، نفر دوم انقلاب آقای منتظری، مسئله نخست‌وزیری بازرگان اولین دولت، هر سه تای این‌ها را ما بعدها فهمیدیم که امام(ره) ما با هر سه‌تای این‌ها مخالف بوده است بعدها امام(ره) گفت من والله به بنی‌صدر رأی ندادم. والله من با نخست‌وزیری بازرگان موافق نبودم، والله من شما را هم برای قائم مقامی مناسب نمی‌دانستم ولی خب وقتی دیدم رأی دادند و مشورت اکثراً نظرشان این است من تسلیم شدم این چطور دیکتاتوری است که من بزرگترین مصوبات و نصب‌های اول انقلاب را خودش قبول ندارد و می‌پذیرد؟  عوام‌فریب‌ها به امام(ره) تهمت زدند که ایشان حرف‌ها و شعارهایش را چند بار عوض کرده است قرائت ایشان از ولایت فقیه آن اوایل یک چیز بود بعداً یک چیز دیگر شد. گفتند که امام(ره) قبل از انقلاب گفته اعلیحضرت شاه باشند رژیم سلطنت باشند و... بعداً آمده گفته که سلطنت نباشد، - می‌خواهند موزیک بزنند؟ ـ

می‌خواهند ادای احترام کنند!

این‌ها ادای احترام است؟ این‌ها ادای غربی است ادای احترام بروید به حرف‌های امام عمل کنید، گل برمی‌دارند می‌آورند این‌جا و موزیک و... این‌ها که فرهنگ انقلاب نیست فرهنگ امام نیست. یا گفتند اول گفته سلطنت مشروطه و ولایت مشروطه بعداً گفته ولایت مطلقه! اول نگفته حکومت اسلامی بعداً گفته. اول گفته خب امام(ره) مراتب نهی از منکر را طی کرد. امام از اول نگفت که سلطنت باید برود و شاه باید برود، اول نهی از منکر کرد تلاش برای اصلاح است اگر اصلاح نشد بعد انقلاب. مراتب بالاتر از نهی منکر است. امام اول گفت اعلیحضرت دولتت و خودت را اصلاح کن! خب به فیضیه حمله کردند زدند کشتند بعداً امام(ره) گفت کاری نکن به مردم بگویم گوش تو را بگیرند مثل پدرت از این‌جا تو را بیرون کنند. بعدها شد که شاه باید برود بلکه سلطنت باید برود. امام(ره) چندتا قرائت از ولایت فقیه نداد از همان اول نظرشان حکومت اسلامی بود بدون این که فقیه متصدی اجرا و مقامات تخصصی مدیریتی بشود تا آخر هم همین را گفت، قانون اساسی هم همین است. بر سه قوه نظارت می‌کند سه قوه باید تحت رهبری رهبری ولایت فقطه باشند و نظارت کند که حکومت طبق قانون اساسی و در مسیر پیش برود. امام(ره) از اول همین را می‌گفت منتهی قدرت محدود بود، شعار محدود بود. وقتی قدرت بیشتر می‌شود شعار گسترده‌تر و شفاف‌تر می‌شود و اجمال به تفصیل تبدیل می‌شود ولایت مطلقه هم که امام(ره) می‌گوید عین همان ولایت فقیهی بود که از قبل گفته بود امام اول گفته حکومت اسلامی، بعد گفته جمهوری اسلامی. این‌ها یکی است حکومت اسلامی محتوای حکومت بود جمهوری مدل حکومت بود. ولایت مطلقه‌ای که امام می‌گوید عین همان حکومت مشروطه است. این مطلقه به معنی استبداد فردی نبود، این مطلقه همان چیزی است که در تمام حکومت‌های دنیا هست حکومت‌های سکولار هم به این معنا مطلقه‌اند. این مطلقه یعنی دولت مدیریت بران می‌تواند می‌کند در شرایط غیر عادی می‌تواند اهمّ و مهم بکند و در جهت مصلحت جامعه و نظام تصمیم‌های ویژه بگیرد. ولایت مطلقه فقیه همین است. تصمیم شخصی نیست.

در نظام تربیتی اسلام که امام(ره) آن را احیاء کرد ما برای بزرگداشت بزرگان، نیازی به این شیوه‌های مرسوم غربی نداریم که دسته گل بیاورند بیایند جلو و کارهای رسمی و تشریفاتی بکنند. من پیشنهاد می‌کنم که از این به بعد سالگرد امام(ره)، یا دهه فجر یا ... هر وقت گروه‌ها و افرادی می‌آیند همان بخش از وصیت‌نامه امام(ره) که خطاب به آن گروه است را برایشان بخوانید یعنی بگویند شما مثلاً از شورای عالی انقلاب فرهنگی، از دولت، از وزارتخانه، از ارشاد آمدید از نیروهای نظامی آمدید بنشین این‌جا، همان بند از وصیت‌نامه که خطاب به آن‌هاست را این‌جا بخوانند مارش و آهنگ و نظامی و گل را ول کنید. 5 دقیقه بنشینید زیارت‌نامه عربی هم نمی‌خواهد بخوانید بنشینید ببینید امام(ره) چه گفت همان را بروید عمل کنید. چون همه می‌آیند این‌جا گل می‌آورند زیارت‌نامه می‌خوانیم بعد می‌رویم هرکسی هر جا هست باز همان کار خودش را می‌کند. کاری ندارد که امام(ره) چه گفته است؟ من از همین وصیتنامه امام(ره) بیش از 30- 40 مورد برای شما نام می‌برم که نهادهای مسئول و افراد به آن عمل نکردند. ما در همین شورای عالی انقلاب فرهنگی 10- 15 سال پیش یک ماده‌ای پیشنهاد کردیم که بخش‌هایی از وصیتنامه امام که دستور صریح داده، این‌ها را به مصوبه و قانون تبدیل کنیم و اجرا کنیم همین کار هم نشد! 15 سال پیش – 20 سال پیش به عنوان یک توصیه اخلاقی در شورا با آن برخورد شد مثلاً امام در وصیت‌نامه‌اش صریح می‌گوید دانشجوی بورسیه به کشورهای استعماری مثل آمریکا و انگلیس نفرستید آن وقت ما بیشترین دانشجوی بورسیه را به همین کشورها فرستادیم یا غیر بورسیه؛ یعنی بیشترین دانشجویان ما به آمریکا و انگلیس رفتند خب از این موارد در وصیت‌نامه امام مکرر است که می‌شود نشان داد.

چند نفر از دوستان هم اشاره کردند و گفتند این دست ما عکسش می‌افتد افتاده که بیمارستان، فکر کردند کروناست، من همین الآن از بیمارستان فرار کردم این‌جا آمدم به امام عرض ادب کنم دوباره به بیمارستان برگردم! بخاطر مسائل شیمیایی ریه است من کرونا ندارم که این‌جا آمده باشم.

مسئله دیگر این که، اتهاماتی که به امام(ره) زدند این است که ایشان مسئله مردم‌سالاری و جمهوریت و این جمهوری اسلامی که ساخته نظام‌سازی است در واقع نظام‌سازی نبوده است افراد کوتاه عقل که بعضی‌هایشان مذهبی حتی آخوند و روحانی هستند امام(ره) را متهم کردند که بدعت گذاشته است! این جمهوری اسلامی بدعت و التقاط است جمهوری سکولار غربی را ترکیب کرده با اسلام؛ و ما در فقه اسلام و شریعت اسلام چیزی به نام صندوق رأی نداشتیم. خب این‌ها برخوردهای صوری با مسئله است. امام گفت ما در احکام اسلام چیزی به نام «رضا الناس» رضایت مردم «رضا العامه» رضایت مردم و امت را داریم. حتی امام معصوم امیرالمؤمنین(ع) بدون رضایت مردم به زور حکومت دینی تشکیل نداده است ایشان به زور از حکومت کنار زدند ولی ایشان خودش به زور حکومت دینی راه نینداخت. حتی حضرت امیر(ع) به پیامبر(ص) در لحظات آخر می‌گویند بعد از من مردم وظیفه دارند به شما رجوع کنند و با تو بیعت کنند اما اگر نکردند و این رقبا و دیگران نگذاشتند شما درگیر نشو که جنگ داخلی بین مسلمین راه بیفتد چون امام مثل کعبه است مردم باید سراغ کعبه بروند کعبه نباید سراغ مردم بروند. اگر آمدند سراغ کعبه فبها، اگر نیامدند شما وظیفه‌ای نداری. حق حاکمیت داری اما دیگر وظیفه‌ای نداری. بنابراین مسئله رضایت عمومی فوق‌العاده مهم است. البته در عرض رضایت خدا نیست. جمهوری اسلامی یعنی رضایت مردم در چارچوب رضایت خداوند. اتفاقاً امام(ره) بنیانگذار مردم‌سالاری و انتخابات واقعی در جهان بود. بعضی‌ها هنوز این را نمی‌فهمند اگر این‌هایی که درعلوم سیاسی متخصص هستند که در تمام جهان حتی یک رژیم و یک کشور وجود ندارد که اصل رژیم و حاکمیت آن را به رأی مردم گذاشته باشد یعنی اول به مردم بگوید که این رژیم را قبول داری یا نداری؟ هیچ حکومتی در دنیا چه انقلاب و چه غیر انقلاب این کار را نکرده است فقط و فقط امام بود که گفت مردم اصل این نظام را قبول دارید یا نه؟ بیایید رأی بدهید. هیچ رژیم سیاسی در غرب و شرق عالم اصل موجودیت و مشروعیت خودش را از همان ابتدا یا در ادامه به رأی مردم نگذاشته است هیچ رفراندومی در دنیا برگزار نشده است مثل رفراندوم جمهوری اسلامی که امام برگزار کرد. این یک.

هیچ کشوری قانون اساسی خود را به رأی مردم خود نگذاشته است فقط امام و ایران بود. یعنی آمریکا و... کشورهای غربی و شرقی، آن‌هایی که قانون اساسی دارند و انگلیس و بعضی‌ها که اصلاً قانون اساسی ندارند آن‌هایی که قانون اساسی دارند هیچ کدام قانون اساسی‌شان را به رأی مردم نگذاشتند آمریکا که می‌گویند اولین قانون اساسی مدرن را در غرب نوشته و بقیه یاد گرفتند آمریکا قانون اساسی‌اش را به رأی مردم نگذاشته، نه اول، نه بعد. نمایندگان مردم آمریکا، نماینده مردم نبودند که بیایند قانون اساسی بنویسند از طرف چندتا ایالت نه همه ایالت‌ها. یک عده‌ای از رؤسا و ریش‌سفیدهایشان آمدند این‌طوری نبود که مردم آمریکا آمده باشند نه به قانون اساسی رأی دادند نه به قانون اساسی نویسان‌شان رأی دادند حتی رئیس جمهورهای آمریکا تا الآن هم رأی مستقیم از مردم نمی‌گیرند یعنی انتخابات با واسطه است تنها کشور و تنها سیسم سیاسی که به مردم گفت نماینده‌هایتان را بفرستید قانون اساسی بنویسند. این یک. دو) مردم به قانون اساسی که آن‌ها نوشتند رأی بدهید باز بعد در تجدید نظرش هم مردم بیایید رأی بدهید، اصل رژیم را هم بیایید این رأی بدهید. این سه – چهارتا کار فقط و فقط توسط امام(ره) در تاریخ سیاسی جهان شد. بعضی از کشورها بله دو- سه‌تا از قانون اساسی‌شان را مثلاً یک ماده یا دو ماده را به رأی گذاشتند اما کل قانون‌شان را آن هم در ابتدای کار هرگز نگذاشتند بنابراین امام بنیانگذار مردم‌سالاری واقعی و انتخابات واقعی بود. اگر در آن رفراندوم 58 واقعاً مردم می‌گفتند ما جمهوری اسلامی نمی‌خواهیم به شما بگویم اما برمی‌گشت نجف یا قم، می‌گفت خیلی خب نمی‌خواهید نخواهید. هرچی می‌خواهید بگذارید. نه این که هرچه شما بگذارید تأیید می‌شود متحجّرین می‌گویند ما در اسلام نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام روابط بین‌الملل، ما نظام نداریم ما یکسری آیه و حدیث و موعظه‌های پراکنده داریم کل تشیع از نظر این‌ها فقط و فقط عزاداری و زیارت است چیز دیگری نیست! نظام‌سازی، اقامه قسط، عدالت اجتماعی، عزت مسلمین، پیشرفت، رفاه، امنیت،‌ آزادی، تعلیم و تربیت، روابط بین‌الملل، این همه آیات و روایات است می‌گویند همه این‌ها تعطیل است تا خودِ امام زمان بیاید! خب در این همه مدت چه کار کنیم؟ هیچی بگذارید حکومت‌های فاسد و ظالم بر مسلمین حکومت کنند. معنی‌اش این است. وقتی می‌گویید در عصر غیبت تشکیل حکومت اسلامی واجب یا بلکه جائز نیست خب جامعه که بدون حکومت نمی‌ماند دارید می‌گویید حکومت را دست شاه و صدام و آل سعود و اربابان آمریکایی بسپارید چون یا صفر یا صد! یعنی یا شاه و صدام باشند یا امام زمان باشد! این‌طوری که نمی‌شود. شما باید این وسط هرچه می‌توانید اسلام را پیاده کنید. حرف امام(ره) این بود که ما می‌توانیم 60 درصد اسلام را اجرا کنیم همان 60 درصد را باید برویم اجرا کنیم. 61 درصد می‌توانیم باید بکنیم نمی‌توانیم 58 درصد اجرا کنیم، می‌توانیم 70 درصد پیاده کنیم صددرصد را نمی‌توانیم ادعایی هم نکردیم، صددرصد کار حضرت بقیت‌الله در آخرالزمان است کاری که انبیاء هم نتوانستند و نشد. بنابراین تعارض بین "جمهوریت" و "اسلامیت" نیست. جمهوریت ما جدا از اسلامیت نیست. مشروعیت این جمهوریت از خودِ اسلام گرفته می‌شود این جمهوریت، جمهوریت لائیک و سکولار غربی نیست که بگویید یا جمهوری‌تان واقعی است اسلامش صوری باشد یا اسلامش واقعی باشد جمهوری آن صوری و تشریفاتی باشد. نه؛ هر دویش واقعی است و این جمهوریت در طول اسلام مبتنی بر اسلام را امام تعریف کرد. جمهوری یعنی مردم تمام مسئولین را حتی تا رهبر، تا نمایندگان مجلس، تا رئیس جمهور که کل حکومت تا اموال بیت‌المال دست اوست تا شورای شهر و روستا، شهرداران، مدیریت شهری همه را مردم انتخاب کنند تا خود رهبری را، اما در چارچوب اسلام و ضوابط شرعی.

مسئله دیگر این که، امام(ره) یک چیزی می‌گفت تا آخر می‌ایستاد ولو خلاف مصالح اجتماعی باشد. جنگ جنگ تا پیروزی تا آخر، مرگ بر آمریکا، شاه باید برود، صدام باید برود، کمونیزم باید برود و به موزه‌های تاریخ می‌رود این بایدهای مطلق که سمبل رفتاری همچون انبیاء بود بخاطر یقین به خدا و نصرت الهی و اعتماد به مردم، این را حمل می‌کردندکه بله ایشان یک جانبه نگر، و مطلق‌بین، سیاه و سفیدکن و غیر واقع‌بین بود. اگر این‌طور بود چرا همین امام با همان صدام صلح را پذیرفت؟ چرا مفهومی به نام مصلحت نظام که به معنی منفعت حاکمان نیست بلکه به معنی مصلحت جامعه و امت و مردم و نظام دینی است چرا این را جزو رکن این انقلاب قرار دادند. اصلاً ولایت فقیه یعنی مصلحت جامعه و مردم یک رکن حاکمیت شرعی و اسلامی و ولایت فقیه است آن «مطلقه» معنی‌اش این است نه استبداد. مثل افسر راهنمایی سر چهارراه که ترافیک کور می‌شود می‌گوید چراغ شما قرمز است ولی موقتا بیا رد شو تو چراغت سبز است تا ترافیک حل شود بعد می‌گوید حالا دوباره همه به قانون و چراغ برگردید. ولایت مطلقه همین است برای حل بحران‌هاست همه دنیا هم این را دارند.

"جان‌لاک" پدر نظام لیبرال دموکراسی در کتابش درباره حکومت در فصل سیزدهم و چهاردهم، اصل همین ولایت مطلقه‌ای که امام می‌گوید همین مصلحت نظام را با تعبیر حکومت و اختیارات بحران، قانون نانوشته، منافع ملی، عین همین را می‌گوید. امام(ره) اگر واقع‌بین نبود چرا مصلحت نظام را به عنوان یک رکن حاکمیت اسلامی می‌پذیرد. این هم بدعت نبود همان اصل اهمّ و مهم و تزاحم فقهی و اصولی بود. اما امام پراگماتیسم، عمل‌زده و سازشکار نبود چون یک کسانی ممکن است به اسم مصلحت نظام همه چیز را توجیه کنند سازش کردن با دشمن، تسلیم شدن در برابر قدرت‌های فاسد و استکبار، وادادگی، تن دادن به اباحه‌گری همه این‌ها را توجیه کنند که مصلت نظام است کل آن را ول کند. اگر شما می‌توانید به خاطر مصلحت یک حکم را موقتاً به تأخیر بیندازید خب به خاطر مصلحت کل احکام شرع را تعطیل کن و بگو در غصر غیبت مصلحت نیست هزینه حکومت اسلامی و انقلابی‌گری سنگین است خب اگر این باشد اصلاً چه ضرورتی داشت شما انقلاب بکنید شما باید از اول تسلیم باشد و هیچ کاری نکنید مصلحت نظام و مردم گفتند نه منافع خودت! مصلحت امّت بود که باعث شد سیدالشهداء(ع) تقیه نکند تا شهید شود چنان که امیرالمؤمنین(ع) بعد از پیامبر(ص) به خاطر مصلحت نظام انتقاد کرد اما اجازه نداد جنگ داخلی راه بیفتد و درگیر نشد اما در زمان حاکمیت باز هم بخاطر مصلحت نظام و جامعه با معاویه سازش نکرد و جنگید. خب آن‌جا هم می‌گفتید مصلحت نظام، نه دیگر آن‌جا مصلحت نبود، این مصلحت شاخص سکولار و مادی ندارد از باب پراگماتیسم و منفعت‌طلبی و تسلیم‌طلبی نیست این مصلحت یعنی اصل مصلحت خودش حقیقت است، خود عدالت و خود توحید است و هرچه که در آن جهت است. بنابراین امام نظام‌سازی کرد اجتهادی بود مصلحت نظام، تعریف درست شرعی دارد تعریف نادرست دارد این که می‌گوید ما مأمور هستیم نه نتیجه، معنی‌اش این نیست که عرفان به جای سیاست یا معنویت بدون عقلانیت، این نتیجه، مراد این است که نتیجه‌پرست نباشید و الا تکلیف این است که به نتیجه بیندیشی. این‌طوری نیست که امام گفته نتیجه‌اش مهم نیست ما همین‌طور با کله توی دیوار می‌رویم. تکلیف چیست؟ تکلیف این است که با عقل و نقل و مشاوره شما تکلیف را بشناسی، تکلیف باید به یک نتیجه درستی به نفع مردم برسی، حالا محاسباتت را کردی دقت و مشورت و نظم و برنامه و همه مسائل عقلانی را رعایت کردی رسیدی به این که تکلیف ما ادامه مبارزه است وارد یک عملی شدی اما به نتیجه‌ای که خواستی نرسیدی و به لحاظ مادی شکست خورد. این‌جا اگر گفتی من مأمور به تکلیف هستیم وقتی شکست بخوری نه مأیوس می‌شوی، نه مغرور می‌شوی وقتی پیروز بشوی نه می‌ترسی نه افسرده می‌شوی. می‌گویی به وظیفه‌ام عمل کردم، شد شد نشد نشد. نتیجه دست ما نیست نتیجه عوامل مختلفی دارد یکی‌اش ما هستیم. ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه یعنی این. تکلیف من دست من است من باید عمل کنم اما نتیجه دست من نیست. پس نتیجه‌گرا بود اما نتیجه‌زده نبود و تنها کسی که پیروز شد و به در 200 سال اخیر در مبارزات منطقه و جهان به نتیجه رسید تنها کسی بود که می‌گفت ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه، فقط او به نتیجه رسید بقیه هیچ کدام به نتیجه مادی هم نرسیدند. سازشکاران و تلحظ‌طلبان گفتند امام برای مردم ما خطر درست کرد چون ایشان گفت صدور انقلاب یک وظیفه است مبارزه جهانی با ظلم یعنی همان نهی از منکر جهانی، اقامه قسط، تلاش برای قسط در جهان، این باعث می‌شود مشکلات اقتصادی و تحریم و مسائل داخلی برای ما بوجود بیاید و نباید این شعارها را می‌داد. چون امام(ره) حتی همان اواخر که مشکلاتی هم بود گفت من می‌دانم مشکلات اقتصادی دارید، گرانی هست و مسائلی هست اما این باعث نمی‌شود ما وظیفه‌مان را نسبت به بقیه ملت‌های مظلوم و مستضعف که از ما کمک بخواهند که سرزمین‌هایشان را کفار اشغال می‌کنند به ناموس‌شان تجاوز می‌کنند به اسلام اهانت می‌کنند این دلیل نمی‌شود که ما بگوییم چون ما خودمان مشکل داریم پس نسبت به آن‌ها هیچ مشکلی نداریم. اصلاً این جمله چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است این جمله را من نمی‌دانم کی گفته است؟ این جمله غلط است، این جمله نه آیه است، نه حدیث است، این را حتی من در شعرها و ادبیات فارسی هم ندیدم. یک ضرب‌المثل است که معلوم نیست چه کسی و چرا درست کرده است؟ چه کسی گفته چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟ گاهی چراغی به خانه‌ات رواست ولی باید به مسجد ببری. ایمان، جهاد، انفاق همین است. اینهایی که می‌رفتند جبهه بگویند آدمی که به خانه رواست به جبهه حرام است جبهه نروند. خب بقیه هم همین را گفتند که نرفتند. ما که می‌توانیم به زن و بچه‌مان برسیم و مشکلات مالی‌مان را حل کنیم برای چه برویم آن‌جا جانباز بشویم و سی سال روی تخت بیفتیم. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است! خب این حرف خلاف حرف همه انبیاء است. بله اگر کسی در این امر افراط کند آن حسابش جداست.

و اما آخرین بخش از عرایضم، چون رفقای شورای عالی انقلاب فرهنگی امروز آمدند به امام عرض ارادت کنند من چند نکته به عنوان آخرین بخش عرایضم کنم که امام به عنوان شورای عالی انقلاب فرهنگی چه گفت؟ اولاً متهم کردند که امام آمده دانشگاه‌ها را تعطیل کرده است. گروهک‌ها دانشگاه‌ها را تعطیل کردند نه امام. اصلاً اجازه نمی‌دادند. هم این‌ها از یک طرف آزادی بیان داشتند هم روزنامه‌، داخل دانشگاه، خارج از دانشگاه، در کردستان، سر بچه‌های ما را می‌بریدند بعد می‌آمدند در دانشگاه تهران این طرف و آن طرف روزنامه‌هایشان را منتشر می‌کردند بعد هم از توی اتاق همین گروه‌ها و وابسته‌های دانشجویی‌شان در دانشگاه تهران از توی اتاق دانشجویی این‌ها آر.پی.جی و نارنجک بیرون آمد! این‌چطور فعالیت دانشجویی و علمی و سیاسی و حزبی بود؟ آن‌جا می‌کشتند و سر می‌بریدند این‌جا اعلامیه‌هایشان را پخش می‌کردند. یک روز هم نمی‌گذاشتند در دانشگاه‌ها درس باشد. مدام درگیری بود آن‌ها دانشگاه‌ها را به تعطیلی کشاندند و لذا امام(ره) بعد از دو – سه سال هم فرمودند سریع دانشگاه‌ها را راه بیندازید. متهم کردند امام انقلاب فرهنگی را از مائو و چین و کمونیست‌ها الهام گرفته است! فرهنگ اسلامی کجا فرهنگ شرق و غرب و چین و کمونیزم کجا؟ اصلاً این مسائل را نمی‌شناسید. امام(ره) در وصیت‌نامه‌شان فرمودند حتی اگر دیدید مسئولین کوتاهی کردند دانشجویان و دانش‌آموزان از کف دانشگاه و مدارس به وظایف‌شان عمل کنند. حتی حکومت اسلامی که خودش تشکیل داده می‌گوید مراقب باشید این مسئولین و حکومت منحرف نشوند. یک جا می‌گوید اگر خمینی هم منحرف شد خمینی را هم این مردم کنار می‌گذارند و راهشان را ادامه بدهند گفت خاک بر سر خمینی اگر بخواهد مردم فداکاری کنند و خمینی استفاده کنند بگویید مرگ بر خمینی یا درود بر خمینی برای من علی‌السویه است من به وظیفه خودم در برابر شما که خدمت به مردم است عمل می‌کنم انقلاب فرهنگی کمونیستی کودتای فرهنگی از بالا به پایین است آن هم با فرهنگ مادی. انقلاب فرهنگی که امام می‌گوید انقلابی است از متن دانشگاه و حوزه و روشنفکران و مردم باید شروع بشود با هدف درست. من عرضم را ختم کنم با چند عبارت امام(ره) در باب انقلاب فرهنگی و دانشگاه و حوزه.

امام(ره) می‌گوید حرکت سازندگی هدف اصلی ماست با همه ابعاد آن، ما بعد از انقلاب می‌خواهیم همه جا ساخته بشود و با فقر و محرومیت و عقب‌ماندگی‌های اقتصادی و علمی مبارزه کنیم مغزهای متعهد و متخصص شروع کنند به حرکت جهادی برای پیشرفت کشور و حل مشکلات مردم. کارشناسان خائن وابسته و غرب‌زده و شرق‌زده، ساواکی‌ها، فراماسون‌ها، استادانی که می‌آیند سر کلاس به جای درس دیدگاه‌های ضد اخلاقی یا الحادی را ترویج می‌کنند و به وظیفه دانشگاهی‌شان عمل نمی‌کنند باید جایشان را به مرزهای متفکر وطن‌خواه بدهند و نیروهای فعال ماهر، اساتید معتقد به استقلال ایران و معتقد به اسلام و باید در تمام کشور محسوس باشد علوم دانشگاهی و فرهنگ مترقی اسلامی – ایرانی از این به بعد باید در دستور کار و در صدر دستور کار دانشگاه و حوزه باشد. حوزه باید از لاک خودش بیرون بیاید و بفهمد مسئولیت‌هایش بزرگ‌تر، ریشه‌ای‌تر و جهانی‌تر شده است محدوده‌هایش را بشکند، اسلام خیلی بیش از احکام فردی و فرعی و عبادی است ما باید امت‌سازی و تمدن‌سازی بکنیم. دانشگاه باید از حالت ترجمه‌زدگی، وابستگی، هدف‌ها و ایده‌آل‌های کوچک و حقیر خارج بشود. دانشگاه باید مشکلات این کشور را حل کند، مشکلات علمی و معیشتی این مردم را دانشگاه ها باید به سرعت حل کنند کشفیات و اختراعات و ایدئولوژی ما می‌توانیم به جای القائات ما نمی‌توانیم که آمریکایی‌ها, انگلیس‌ها، صهیونیست‌ها، رژیم شاه ایجاد کرده بودند در ایران، امام می‌گوید ریشه‌یابی کنید همه خوبی‌ها منشأ آن از دانشگاه و حوزه است منشأ همه بدی‌ها هم از دانشگاه و حوزه است. بزرگترین خادمان از حوزه و دانشگاه آمدند بزرگترین خائنان هم از حوزه و دانشگاه آمدند. حوزه و دانشگاه درست به نفع مردم هستند نوع نادرست آن‌ها هم به ضرر اسلام و مردم هستند کسانی که غرب‌زده و شرق‌زده هستند نگذارید مسئولیت‌های حکومتی و ریاست را در حوزه و دانشگاه به عهده بگیرند امام(ره) می‌گوید که انقلاب فرهنگی یک چیز یک روزه و دوروزه نیست و مستمر است نگذارید در دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها دوباره خطوط انحرافی حاکم بشود می‌گوید نگذارید اسلام آمریکایی در حوزه حاکم بشود و افعی‌های خوش خط و خال و متحجران دوباره فضای حوزه را بگیرند کسانی که به امام می‌گفتند تارک‌الصلوه و کمونیست است به امام می‌گفتند وهابی و انگلیسی است او سیاسی نیست، بی‌سواد است و آخوند نیست ، مجتهد نیست امام می‌گوید از دانشگاهیان انتظار دارم به اساتید احترام بگذارند انقلابی‌گری و انقلابی‌بازی نیست به مفهوم توهین نیست منطق، اخلاق و ادب باید رعایت بشود همه جا باید حساس باشیم و این حساسیت ادامه پیدا کند آن وقت جالب این است که امام می‌گوید جنگ هم یک روزی تمام می‌شود و به نظر من مهم نیست تحریم‌ها هم مسئله اصلی ما نیست چون از همان موقع هم تحریم بود برای هسته‌ای نیست. می‌گوید به نظر من اما یک چیزی از جنگ و تحریم و همه چیز مهم‌تر است و آن خطر منحرف شدن دانشگاه و حوزه است امام می‌گوید این از جنگ و تحریم مهم‌تر است جنگ و تحریم یا تمام می‌شود یا از پس آن برمی‌آیید چند سال بعد, 10، 20، 30 سال بعد حل می‌شود اما اگر دانشگاه و حوزه منحرف شدند غرب‌زده و شرق‌زده شدند خط تحجر و اسلام آمریکایی و انگلیسی حاکم شد آن وقت همه چیز از بین خواهد رفت. انگیزه و هدف فوق‌العاده مهم است این انقلاب یک شورش نیست یک کودتا نیست یک انقلاب ایدئولوژیک مادی شرقی و غربی، چپ و راست نیست ما نمی‌خواهیم یک عده بروند و یک عده دیگر با ریش بیایند در حکومت همان کارهای بی‌ریش‌ها را بکنند نمی‌خواهیم آدم‌ها تغییر کنند بلکه می‌خواهیم سبک حکومت تغییر کند. باید تا آخر انقلابی بمانید امام گفت اگر دیدید مسئولینی یا دانشگاهی بعد از یک مدتی زندگی‌شان اشرافی شد و از ساده‌زیستی فاصله گرفتند بدانید منحرف شدند و وظیفه دارید جلوی آن‌ها فریاد بکشید اجازه ندهید که اشرافیت وارد حکومت بشود اجازه ندهید با آمریکا و استکبار و با شرق و غرب سازش کنند این‌ها صورتاً انسان هستند سیرت‌شان انسان نیست محتوای کارشان خوب نیست انگیزه‌شان هم خوب نیست فرمودند شما باید هم محتوای کارتان خوب باشد و هم انگیزه‌تان باید خوب باشد هر دویش مهم است هم فاعل و هم فعل هر دو باید درست باشد. مغزهای متعهد و متخصص فعال بشوند کارشناسان خائن و شرق‌زده و غرب‌زده را نگذارید در حکومت و در دانشگاه‌ها و حوزه‌ها در رده‌های بالا قرار بگیرند و فرهنگ غرب بدآموز است. امام می‌گوید من نمی‌گویم غرب باید از بین برود تمدن غرب نابود بشود من این را نمی‌گویم من می‌گویم ما نباید اجازه بدهیم فرهنگ غربی و شرقی بر شما مسلط شود و در مسیری که آن‌ها می‌خواهند حرکت کنید در مسیر توحید و عدالت حرکت کنید متخصص غیر متعهد به مردم ضرر می‌زند متعهد غیر متخصص برای مردم فایده‌ای ندارد ما متخصصان و متعهد در حوزه و دانشگاه می‌خواهیم نگذارید بعضی از استادهای فاسد خارج از دروس موظف‌شان مطالب انحرافی ضد اخلاقی و الحادی سر کلاس‌ها بگویند خود دانشجویان اعتراض کنند و جلوی آن‌ها بایستند اما آزادی بیان و نقد و گفتگو باید در دانشگاه و حوزه حتماً باشد گفت هرگز فکر نکنید مسئولیت انقلاب فرهنگی و نظارت بر دانشگاه و حوزه و نظارت بر حکومت تمام می‌شود انقلابی بودن یک شغل موقت نیست اصلاً شغل نیست بلکه یک رسالت دائمی است و باید تا آخر مراقب باشید یک لحظه اگر غفلت کنید و چشم‌تان را ببندید مثل راننده‌ای هستید که در جاده و گردنه یک لحظه چشم خود را ببندد و او سقوط خواهد کرد. عدالت الهی را هم بخواهید لله اجرا کنید باید مقصد و هدف‌تان خداوند باشد. دانشگاه اسلامی یعنی معارف اسلامی و الهی هم در کنار علوم دیگر باشد یعنی دانشگاه‌ها مستقل باشند کشور را به سمت وابستگی به غرب و شرق پیش نبرند یعنی علومی را در دانشگاه‌ها و حوزه‌ها تدریس کنید که به درد مردم بخورد و مشکلات مادی و معنوی‌شان را حل کند یعنی تهذیب نفس و تعهد و اخلاق کنار درس در دانشگاه و حوزه تقویت بشود انسان تربیت بشود یعنی خودباوری علمی و فرهنگی و ما میتوانیم تقویت بشود یعنی بر همه چیز نظارت علمی و اخلاقی صورت بگیرد یعنی کشور را از همه وابستگی‌های اقتصادی، علمی، اجتماعی، هنری و رسانه‌ای نجات بدهید. فرمودند دانشگاه اسلامی یعنی علوم طبیعی در سایه توحید باشد و ما دانشگاه اسلامی و حوزه اسلامی از نوع آمریکایی‌اش را نمی‌خواهیم.

مرحوم پدر ما می‌گفت زمان شاه آمدند دانشگاه معقول منقول درست کردند که حوزه‌ها را تعطیل کنند این‌ها به عنوان اعتراض همه جا می‌گفتند ما به آن می‌گفتیم دانشگاه شنگول و منگول! که با آن برخورد می‌کردیم ولی بعضی از روشنفکران و آخوندها بازی خوردند یا درباری بودند و با آن‌ها همکاری کردند. امام می‌گوید کاری کنید هرکس از دانشگاه بیرون می‌آید در برابر استکبار و دشمن مغرور و قوی باشد و در برابر مردم متواضع و مؤدب باشد ولی الآن خروجی‌ها در بسیاری از دانشگاه‌ها و جاها زمان رژیم قبل و گاهی الآن در برابر غربی‌ها و آمریکایی‌ها و اربابان‌شان متواضع و شرمنده و بدهکارند در مورد مردم بخصوص فقرا و مردم خودمان متکبر و بی‌اعتنا هستند. می‌گویند حوزه و دانشگاه نباید خروجی‌هایشان طلبه و دانشگاهی باشند بی‌تعهد، بی‌تفاوت، شکمباره، دنیازده و غیر انقلابی و غیر مردمی، باید تهذیب در کنار تعلیم باشد.

من امیدوارم صحبت‌های امام را کلیشه نکنند این دسته گل برای امام آوردن و مارش و... کارهای خوبی است ولی به درد نمی‌خورد. وصیتنامه امام مربوط به شماهاست, مسئله رسانه و ارتباطات، همان بخش از وصیتنامه امام که مربوط به این‌هاست این‌جا برایشان بخوانند دسته گل هم نمی‌خواهیم، مارش هم نمی‌خواهیم، زیارت عربی هم برای امام نمی‌خواهیم ولی وقتی کنار ایشان می‌آیید قرار می‌گیرید بفهمید که امام به ما چه گفت و به تو چه گفت و بفهمیم که اکثر این‌ها بی‌عمل ماند و تبدیل به شعار شده و احسنت احسنت!

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha